فَنَبَذْناٰهُ بِ۩٢٤فَغَفَرْناٰ لَهُۥ ذٰلِكَۖ وَاِنَّ لَهُۥ عِنْدَناٰ لَزُلْفٰ
(به هر حال ما او را رهایی بخشیدیم و) او را در یک سرزمین خشک خالی از گیاه افکندیم در حالی که بیمار بود! 145و بوته کدوئی بر او رویاندیم (تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش آرامش یابد)! 146و او را به سوی جمعیّت یکصد هزار نفری -یا بیشتر- فرستادیم! 147آنها ایمان آوردند، از این رو تا مدّت معلومی آنان را از مواهب زندگی بهرهمند ساختیم! 148از آنان بپرس: آیا پروردگارت دخترانی دارد و پسران از آن آنهاست؟! 149آیا ما فرشتگان را مؤنث آفریدیم و آنها ناظر بودند؟! 150بدانید آنها با این تهمت بزرگشان میگویند: 151«خداوند فرزند آورده!» ولی آنها به یقین دروغ میگویند! 152آیا دختران را بر پسران ترجیح داده است؟! 153شما را چه شده است؟! چگونه حکم میکنید؟! (هیچ میفهمید چه میگویید؟!) 154آیا متذکّر نمیشوید؟! 155یا شما دلیل روشنی در این باره دارید؟ 156کتابتان را بیاورید اگر راست میگویید! 157آنها [= مشرکان] میان او [= خداوند] و جنّ، (خویشاوندی و) نسبتی قائل شدند؛ در حالی که جنّیان بخوبی میدانند که این بتپرستان در دادگاه الهی احضار میشوند! 158منزّه است خداوند از آنچه توصیف میکنند، 159مگر بندگان مخلص خدا! 160شما و آنچه را پرستش میکنید، 161هرگز نمیتوانید کسی را (با آن) فریب دهید، 162مگر آنها که در آتش دوزخ وارد میشوند! 163و هیچ یک از ما نیست جز آنکه مقام معلومی دارد؛ 164و ما همگی (برای اطاعت فرمان خداوند) به صف ایستادهایم؛ 165و ما همه تسبیحگوی او هستیم! 166آنها پیوسته میگفتند: 167«اگر یکی از کتابهای پیشینیان نزد ما بود، 168به یقین، ما بندگان مخلص خدا بودیم!» 169(امّا هنگامی که این کتاب بزرگ آسمانی بر آنها نازل شد،) به آن کافر شدند؛ ولی بزودی (نتیجه کار خود را) خواهند دانست! 170وعده قطعی ما برای بندگان فرستاده ما از پیش مسلّم شده... 171که آنان یاری شدگانند، 172و لشکر ما پیروزند! 173از آنها [= کافران] روی بگردان تا زمان معیّنی (که فرمان جهاد فرارسد)! 174و وضع آنها را بنگر (چه بیمحتواست) اما بزودی (نتیجه اعمال خود را) میبینند! 175آیا آنها برای عذاب ما شتاب میکنند؟! 176امّا هنگامی که عذاب ما در آستانه خانههایشان فرود آید، انذارشدگان صبحگاه بدی خواهند داشت! 177از آنان روی بگردان تا زمان معیّنی! 178و وضع کارشان را ببین؛ آنها نیز به زودی (نتیجه اعمال خود را) میبینند! 179منزّه است پروردگار تو، پروردگار عزّت (و قدرت) از آنچه آنان توصیف میکنند. 180و سلام بر رسولان! 181حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است! 182سوره صمکی88به نام خداوند بخشنده بخشایشگرص، سوگند به قرآنی که دارای ذکر است (که این کتاب، معجزه الهی است). 1ولی کافران گرفتار غرور اختلافند! 2چه بسیار اقوامی را که پیش از آنها هلاک کردیم؛ و به هنگام نزول عذاب فریاد میزدند (و کمک میخواستند) ولی وقت نجات گذشته بود! 3آنها تعجّب کردند که پیامبر بیمدهندهای از میان آنان به سویشان آمده؛ و کافران گفتند: این ساحر بسیار دروغگویی است! 4آیا او بجای اینهمه خدایان، خدای واحدی قرار داده؟! این براستی چیز عجیبی است!» 5سرکردگان آنها بیرون آمدند و گفتند: «بروید و خدایانتان را محکم بچسبید، این چیزی است که خواستهاند (شما را گمراه کنند)! 6ما هرگز چنین چیزی در آیین دیگری نشنیدهایم؛ این تنها یک آئین ساختگی است! 7آیا از میان همه ما، قرآن تنها بر او [= محمّد] نازل شده؟!» آنها در حقیقت در اصل وحی من تردید دارند، بلکه آنان هنوز عذاب الهی را نچشیدهاند (که این چنین گستاخانه سخن میگویند)! 8مگر خزاین رحمت پروردگار توانا و بخشندهات نزد آنهاست (تا به هر کس میل دارند بدهند)؟! 9یا اینکه مالکیّت و حاکمیّت آسمانها و زمین و آنچه میان این دو است از آن آنهاست؟! (اگر چنین است) با هر وسیله ممکن به آسمانها بروند (و جلو نزول وحی را بر قلب پاک محمّد بگیرند)! 10(آری) اینها لشکر کوچک شکستخوردهای از احزابند! 11پیش از آنان قوم نوح و عاد و فرعون صاحب قدرت (پیامبران ما را) تکذیب کردند! 12و (نیز) قوم ثمود و لوط و اصحاب الأیکه [= قوم شعیب]، اینها احزابی بودند (که به تکذیب پیامبران برخاستند)! 13هر یک (از این گروهها) رسولان را تکذیب کردند، و عذاب الهی درباره آنان تحقق یافت! 14اینها (با این اعمالشان) جز یک صیحه آسمانی را انتظار نمیکشند که هیچ مهلت و بازگشتی برای آن وجود ندارد (و همگی را نابود میسازد)! 15آنها (از روی خیرهسری) گفتند: «پروردگارا! بهره ما را از عذاب هر چه زودتر قبل از روز حساب به ما ده!» 16در برابر آنچه میگویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبهکننده بود! 17ما کوهها را مسخّر او ساختیم که هر شامگاه و صبحگاه با او تسبیح میگفتند! 18پرندگان را نیز دسته جمعی مسخّر او کردیم (تا همراه او تسبیح خدا گویند)؛ و همه اینها بازگشتکننده به سوی او بودند! 19و حکومت او را استحکام بخشیدیم، (هم) دانش به او دادیم و (هم) داوری عادلانه! 20آیا داستان شاکیان هنگامی که از محراب (داوود) بالا رفتند به تو رسیده است؟! 21در آن هنگام که (بیمقدمه) بر او وارد شدند و او از دیدن آنها وحشت کرد؛ گفتند: «نترس، دو نفر شاکی هستیم که یکی از ما بر دیگری ستم کرده؛ اکنون در میان ما بحق داوری کن و ستم روا مدار و ما را به راه راست هدایت کن! 22این برادر من است؛ و او نود و نه میش دارد و من یکی بیش ندارم امّا او اصرار میکند که: این یکی را هم به من واگذار؛ و در سخن بر من غلبه کرده است!» 23(داوود) گفت: «مسلّماً او با درخواست یک میش تو برای افزودن آن به میشهایش، بر تو ستم نموده؛ و بسیاری از شریکان (و دوستان) به یکدیگر ستم میکنند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند؛ امّا عدّه آنان کم است!» داوود دانست که ما او را (با این ماجرا) آزمودهایم، از این رو از پروردگارش طلب آمرزش نمود و به سجده افتاد و توبه کرد. 24ما این عمل را بر او بخشیدیم؛ و او نزد ما دارای مقامی والا و سرانجامی نیکوست! 25ای داوود! ما تو را خلیفه و (نماینده خود) در زمین قرار دادیم؛ پس در میان مردم بحق داوری کن، و از هوای نفس پیروی مکن که تو را از راه خدا منحرف سازد؛ کسانی که از راه خدا گمراه شوند، عذاب شدیدی بخاطر فراموش کردن روز حساب دارند! 26ما آسمان و زمین و آنچه را میان آنهاست بیهوده نیافریدیم؛ این گمان کافران است؛ وای بر کافران از آتش (دوزخ)! 27آیا کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند همچون مفسدان در زمین قرار میدهیم، یا پرهیزگاران را همچون فاجران؟! 28این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کردهایم تا در آیات آن تدبّر کنند و خردمندان متذکّر شوند! 29ما سلیمان را به داوود بخشیدیم؛ چه بنده خوبی! زیرا همواره به سوی خدا بازگشت میکرد (و به یاد او بود)! 30به خاطر بیاور هنگامی را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند، 31گفت: «من این اسبان را بخاطر پروردگارم دوست دارم (و میخواهم از آنها در جهاد استفاده کنم»، او همچنان به آنها نگاه میکرد) تا از دیدگانش پنهان شدند. 32(آنها به قدری جالب بودند که گفت:) بار دیگر آنها را نزد من بازگردانید! و دست به ساقها و گردنهای آنها کشید (و آنها را نوازش داد). 33ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی افکندیم؛ سپس او به درگاه خداوند توبه کرد. 34گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حکومتی به من عطا کن که بعد از من سزاوار هیچ کس نباشد، که تو بسیار بخشندهای! 35پس ما باد را مسخّر او ساختیم تا به فرمانش بنرمی حرکت کند و به هر جا او میخواهد برود! 36و شیاطین را مسخّر او کردیم، هر بنّا و غوّاصی از آنها را! 37و گروه دیگری (از شیاطین) را در غل و زنجیر (تحت سلطه او) قرار دادیم، 38(و به او گفتیم:) این عطای ما است، به هر کس میخواهی (و صلاح میبینی) ببخش، و از هر کس میخواهی امساک کن، و حسابی بر تو نیست (تو امین هستی)! 39و برای او [= سلیمان] نزد ما مقامی ارجمند و سرانجامی نیکوست! 40و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. 41(به او گفتیم:) پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی خنک برای شستشو و نوشیدن است! 42و خانوادهاش را به او بخشیدیم، و همانند آنها را بر آنان افزودیم، تا رحمتی از سوی ما باشد و تذکّری برای اندیشمندان. 43(و به او گفتیم:) بستهای از ساقههای گندم (یا مانند آن) را برگیر و با آن (همسرت را) بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم؛ چه بنده خوبی که بسیار بازگشتکننده (به سوی خدا) بود! 44و به خاطر بیاور بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب را، صاحبان دستها (ی نیرومند) و چشمها (ی بینا)! 45ما آنها را با خلوص ویژهای خالص کردیم، و آن یادآوری سرای آخرت بود! 46و آنها نزد ما از برگزیدگان و نیکانند! 47و به خاطر بیاور «اسماعیل» و «الیسع» و «ذا الکفل» را که همه از نیکان بودند! 48این یک یادآوری است، و برای پرهیزکاران فرجام نیکویی است: 49باغهای جاویدان بهشتی که درهایش به روی آنان گشوده است، 50در حالی که در آن بر تختها تکیه کردهاند و میوههای بسیار و نوشیدنیها در اختیار آنان است! 51
سوره
جزء
حزب
حدیث
قرآن
قرآن کریمقرآن مجیدسوره سُورَةُ الْفاٰتِحَةِ قرآن
حذب 91 قرآن